از نردبان بیت ها خود را به بالا می برم
شاید به دامانت رسد دستان سبز باورم
در نور شمع یاد تو شبهای شعرم صبح شد
اشک فراغت سبز کرده باغ زرد دفترم
چشمان خود را بر ضریح چشم تو بستم دخیل
شاید کنی یک مشت گندم نذر جان کفترم
صد یاکریم از صحن این دل سوی تو پرداده ام
ای کاش می شد تا به همراه یکی شان بپرم